روزی که چشماتو دیدم به ارزوهام رسیدم
واسه ی اون چشم سیات همه ی دنیامو میدم
همه ی ارامشه من دیدن چشمای تو
بذار بگم که زندگیم گرمیه دستای تو
ارزوی چشم سیات انگاری قلبمو گرفت
قصه ی ناز خنده هات انگاری جونمو گرفت
بذار دستاتو بازم توی دستام بگیرم
بذارسر رو شونه هات بذارم اروم بگیرم
دیگه تنهام تو نذارهمه ی دنیای من
تویی عشق اخرم تو همه رویای من
ارامش یعنی هر وقت قهر کردی بدونی هیچ وقت کسی جاتو نمیگیره....
دوست دااااااااااارم
سلام خوبی بابت نظرت ممنون ولی در اون حدم به خدا بد نبودا اعتماد به نفسمو اوردی پایین
ممنون.ازاینکه تبریک گفتی
تمام پرانتزهارا میبندم
رفتنت توضییح اضافه نمیخواهد
چشمامو گریه کرد کبود بی معرفت شدی ولی جوابه خوبی این نبود جونمو ازم گرفت عشقمو دیدم باهاش اونکه جونشو برام میداد بهم میگفت داداش.
خیلی بی معرفتیییییییییییییی
س.اخر من نفهمیدم عشق از نظر تو یعنی چییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟////
قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
خداحافظ . . .
یه وقتایی آخرش که از طرفتون خداحافظی میکنین
یهو اسمتونو صدا میزنه
وقتی میگین جــانم...
ناغافل جمله ی دوستت دارم رو که میشنوین
یهو دلتون هـــــری میریزه ...!
این ریختن چقد قشنگه...:)
من سراپا بغضم
هیچکس را فراموش نکردم اما
خود فراموش شدم
ناله هایم تلخ است
بغض تنهایی من را تو نخواهی فهمید ....
تو نخواهی فهمید....
واقعا ..........
فوق العاده بود
همیشه باید یک کسی باشد...
که معنی سه نقطههای انتهای جملههایت را بفهمد...
همیشه باید کسی باشد...
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد...
باید کسی باشد...
... که وقتی صدایت لرزید بفهمد...
که اگر سکوت کردی، بفهمد...
باید کسی باشد...
که اگر بهانهگیر شدی بفهمد...
باید کسی باشد...
که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن نبودن بفهمد...
بفهمد که درد داری...
بفهمد که دلگیری...
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچک تنگ شده...
بفهمد که دلت برای راه رفتن، برای دویدن، تنگ شده. . .
آری...
تـــــــــــــنــــــــــگ شــــــــــــده...
تو دنیایی که جای آرزوهاست / کسی جز تو منو عاشق نمی خواست
بیا تا تکیه گاه من تو باشی / دلم مثل خودت تنهای تنهاست